این ترجمه به صورت خودکار است
شروع
  >  
درک کنید که چگونه درک کنید
  >  
توجیه معرفت شناسی
توجیه معرفت شناسی
از دانش به عنوان درک
مواضع اصلی معرفت شناسی چیست؟

با توجه به اعتقاد به امکان دانستن

  • جزم اندیشی
  • شکاکیت
  • ذهنی گرایی و نسبی گرایی
  • عمل گرایی
  • انتقاد یا تفکر انتقادی

با توجه به اطمینان شما در خاستگاه دانش:

  • عقل گرایی
  • تجربه گرایی
  • روشنفکری (تجربه و اندیشه)
  • به طور پیشینی
  • راه حل های پیش متافیزیکی: عینی گرایی و ذهن گرایی
  • راه حل های متافیزیکی: واقع گرایی ، آرمان گرایی ، مادی گرایی و پدیدارگرایی
  • راه حل های الهیاتی: مونیسم و ​​دوگانه گرایی خداباورانه
  • ساختارگرایی و پساساختارگرایی
منابع کسب دانش چیست؟

طبق دانشنامه استندفورد:

  • ادراک
  • درون نگری
  • حافظه
  • دلیل
  • شهادت
اصلی ترین توجیه های معرفت شناختی چیست؟

طبق کتاب معرفت شناسی آکسفورد:

El درونی گرایی این نظریه است که هیچ واقعیتی در مورد جهان نمی تواند دلایلی برای عمل بدون در نظر گرفتن خواسته ها و باورها ارائه دهد.

  • بنیادگرایی: این موضعی است که دفاع می کند مواردی وجود دارد که بدون نیاز به توجیه خود با رابطه با چیز دیگری توجیه می شوند. این بنیادگرایی می تواند با توجه به اطمینان این چیز که اگر "به خودی خود" توجیه شود ، کم و بیش رادیکال باشد.
  • قابلیت اطمینان: یک نظریه قابل اعتماد در مورد دانش تقریباً به شرح زیر است: شناخته شده است که p (p نشان دهنده هر گزاره ای است ، به عنوان مثال که آسمان آبی است) اگر و تنها اگر p درست باشد ، اعتقاد بر این است که p درست است و ما رسیده ایم با این اعتقاد که مراحل قابل اعتمادی را طی می کنید.
  • معرفت شناسی فضیلت: دانش در صورتی به وجود می آید که دارای فضایل فکری کافی برای دستیابی به آن یا نزدیک شدن به آن باشیم.


El برون گرایی این نظریه است که دلایل را باید با ویژگیهای عینی جهان مشخص کرد.

  • انسجام: این دیدگاه دلالت بر این دارد که توجیه هرگونه اعتقادی بستگی به این دارد که این باور از طریق سایر روابط از طریق روابط منسجمی مانند روابط پیوندی یا توضیحی از سایر باورها پشتیبانی کند. یک نسخه تأثیرگذار معاصر از انسجام معرفتی ادعا می کند که روابط انسجام مشهود بین باورها معمولاً روابط توضیحی هستند. ایده کلی این است که یک باور تا زمانی که برای شما بهتر توضیح داده شود ، موجه است یا توسط برخی از اعضای سیستم اعتقادی که حداکثر قدرت توضیح را برای شما دارند ، بهتر توضیح داده می شود. انسجام معرفتی معاصر جامع است. منبع نهایی توجیه را در یک سیستم اعتقادی به هم پیوسته یا باورهای بالقوه بیابید.
  • زمینه گرایی: زمینه گرایی مجموعه ای از دیدگاه ها در فلسفه را توصیف می کند که بر زمینه ای که در آن یک عمل ، گزاره یا بیان رخ می دهد تأکید می کند و استدلال می کند که در برخی موارد مهم ، عمل ، گزاره یا بیان فقط در رابطه با آن زمینه قابل درک است. نظرات زمینه گرا معتقدند مفاهیم بحث برانگیز فلسفی مانند "منظور P" ، "بدانید که P" ، "دلیلی برای A" دارند و احتمالاً حتی "درست بودن" یا "درست بودن" فقط در رابطه با یک زمینه خاص معنا دارند. برخی فیلسوفان استدلال می کنند که وابستگی به زمینه می تواند منجر به نسبی گرایی شود. با این حال ، دیدگاه های زمینه گرا در فلسفه رواج فزاینده ای پیدا کرده است.
  • طبیعت گرایی: اصطلاح طبیعت گرایی (از لاتین naturalis) برای نامگذاری جریانهای فلسفی استفاده می شود که طبیعت را تنها اصل همه چیز واقعی می دانند. این یک نظام فلسفی و اعتقادی است که معتقد است هیچ چیز جز طبیعت ، نیروها و علل از همان نوع مورد مطالعه در علوم طبیعی وجود ندارد. اینها به منظور درک محیط فیزیکی ما وجود دارند.


عمل گرایی: پراگماتیسم جایگزین بیهودگی و عدم پذیرش نگرانی های فلسفی درباره اینکه جهان واقعاً چگونه است (و درباره حقیقت عینی) را تأیید می کند و اهمیت فلسفی محوری را که سودآور ، سودمند یا مفید است توصیه می کند. از آنجایی که باورهای مفید می توانند نادرست باشند و بنابراین نمایانگر واقعاً جهان نیستند ، میل به باورهای مفید به طور خودکار میل به باورهایی نیست که نشان دهنده آن است که جهان واقعاً چگونه است. پراگماتیسم جایگزین دلالت بر این دارد که یک پیشنهاد برای ما قابل قبول است اگر و فقط اگر نباشد. مفید، یعنی قبول گزاره برای ما مفید است. 

پیشنهاد ساپینز در مواضع معرفتی کجاست؟

  • پیشنهاد ساپینز این است که دانش از درک چیزها سرچشمه می گیرد و با اتصال دانش مختلف و اطلاعات معتبر قابل درک است.
  • برای ساپینز ، دانش درک چرایی است ، یعنی درک آنچه می خواهیم از رابطه و ارتباط این جسم با اجسام دیگر و موقعیتی که در زیرسیستم ها ، سیستم ها و فوقسیستم ها اشغال می کند ، درک کنیم.
  • دانش چرایی ، بر اساس پذیرفته ترین نظریه های معرفت شناسی ، در دانش "چیزی" ، در دانش گزاره ای است.
  • بنابراین ، توجیه ساپینز در تعریف دانش خود از درک چرایی باید از مشخص شدن اهمیت این درک در مقایسه با سایر دانش های گزاره ای آغاز شود.
  • پیشنهاد خلاصه توجیه Sapiens: دانش به عنوان درک ، اشکال مختلف دانش گزاره ای را به نه تنها به دانش عمومی ، بلکه به عنوان یک کیفیت از ارتباط:
    the
    - هر چیزی چیست (معنایی- مفهومی)
    - آنچه مشابه یا مربوط به هر چیزی است (روش مقایسه ای)
    - انواع هر چیز (واجد شرایط) چیست؟
    - همه چیز کجاست (علاوه بر رابطه فضایی آن)
    - زمان و نحوه شکل گیری هر چیزی (روش تاریخی).

به این ترتیب ، ما درک می کنیم که دانش به عنوان درک شامل همه این دانش گزاره ای برای ارتباط آنها و درک چرایی چیزها می شود.
the
مثال: اگر به اردک برگردیم ، متوجه می شویم که چرا اردک هنگام خوردن آن مزه می دهد ، اگر انواع اردک ها را بفهمیم ، چگونه زندگی می کنند ، چه می خورند ، وقتی مهاجرت می کنند و این چگونه بر آنها تأثیر می گذارد و غیره به همه این اطلاعات یا دانش به هم متصل می شوند تا دانش جدیدی در مورد چرایی طعم اردک به طعم و مزه آن ایجاد شود.

مواضع معرفت شناختی مختلف در توجیه دانش

  • در جدول سلسله مراتبی ما از سه طیف رنگ برای هر بخش استفاده کرده ایم: رنگ زرد برای آنچه مستقیماً با پیشنهاد Sapiens ارتباط دارد ، رنگ "گوشتی" برای بخشهایی که بخشی از آن مربوط به موقعیت Sapiens است و سفید آنهایی که این کار را انجام می دهند. با حوزه وضعیت Sapiens مطابقت ندارد.
  • ما با ایجاد سه نوع اصلی دانش ، بر اساس معرفت شناسی ، کار خود را آغاز کرده ایم: دانش گزاره ای (دانستن اینکه چه چیزی ، کجا ، چه زمانی ، چرا) ، دانش از راه نزدیکی یا آگاهی (من شخصاً دوستم را می شناسم و شهر پاریس را به دلیل زندگی در آنجا می شناسم) و دانش نحوه انجام کاری.
  • ما توجه خود را بر دانش گزاره ای متمرکز کرده ایم زیرا این دانش نه تنها متداول ترین است ، بلکه بیشتر معرفت شناسی از آن ناشی می شود. علاوه بر این ، در این نوع دانش است که پیشنهاد Sapiens شروع می شود.
  • هنگامی که به دو شکل دانش گزاره ای با توجه به تأیید آنها رسیدیم ، بخش را توسعه داده ایم تجربی، یعنی چیزی که به طور جزئی یا کاملاً در تجربه ثابت شده است.
  • برای توجیه آنچه در تجربه درک می کنیم و تشخیص می دهیم ، جریانهای معرفت شناختی متفاوتی وجود دارد که می توان آنها را به درون گرایی و برون گرایی طبقه بندی کرد. درونی گرایی معتقد است که دانش با اعتقادات یا اعتقادات موضوع تفکر قابل توجیه است ، در حالی که برون گرایی معتقد است که عینیت / تأیید در ماده خارجی یافت می شود.
  • دانش به عنوان درک Sapiens معتقد است که همه چیز به هم متصل است به طوری که برای درک چیزی ، باید در یک دید کلی در کل قرار گیرد. با توجه به این اعتماد به چشم انداز جامع و اتصال قطعات به عنوان منبع دانش ، ما موقعیت ساپینز در جریانهای بیرونی.
  • در برون گرایی می بینیم:
    the
    الف) نظریه معرفتی انسجام، که معتقد است همه دانش را می توان با توجیه (نوع رابطه) آن با سایر دانشهایی که به عنوان حقیقت تلقی می شوند ، درست دانست. این نظریه به رنگ زرد است زیرا از موضع ساپینز مبنی بر اینکه همه چیز متصل است دفاع می کند و ما از درک روابط ، دانش تولید خواهیم کرد. مثال: اگر نظریه گرانش و توزیع متعاقب آن سیارات را درست بدانم ، به این نکته که زمین مسطح نیست ، پی می برم و به آن اعتماد خواهم کرد.
    ب) ما قرار داده ایم زمینه گرایی به رنگ زرد از آنجایی که معتقد است مقدماتی که باید بدانید آیا چیزی درست است یا نه در هر زمینه ارائه شده است ، که با دیدگاه ساپینز مطابقت دارد. به گفته ساپینز ، هر حرفه و فعالیت اقتصادی دارای دانش خاصی از چیزی است که تا حد زیادی با زمینه مشخص می شود.
    ج) آخرین گزینه ، طبیعت گرایی، معتقد است که فقط طبیعت آن چیزی است که واقعی تلقی می شود. ما این گزینه را رد کرده ایم زیرا ساپینز طبیعت را به وضوح با انسان و با آنچه انسان انجام می دهد متمایز می کند.
  • آخرین موضعی که می توانیم دانش Sapiens را از آن تشخیص دهیم ، این است عمل گرایی، بر اساس آن ، اگر این اعتقاد در زندگی عملی مفید باشد ، دانش در نظر گرفته خواهد شد. ما معتقدیم که این می تواند بخشی از Sapiens باشد زیرا به دور از مشاجره با شکاکانی که ممکن است به همه چیز شک کنند ، ترجیح می دهد روشی که به درک کمک می کند تا بهتر عمل کند.

منابع اطلاعاتی را ساپینس کجا می داند؟

- اتصال قطعات تشکیل دهنده سیستم ها
- ادراک
- درون نگری
- حافظه
- دلیل
- شهادت

موضع ساپینز در مورد اعتماد آنها به دانش چیست؟

تفکر انتقادی

روش Sapiens نزدیکی قابل توجهی به تفکر انتقادی ارائه می دهد. هر دو موضع از نیاز به زیر سال بردن وضع موجود شروع می شود و این کار را از عدم توافق با آنچه به ما گفته می شود واقعیت و دانش است ، آغاز می کنند. برای رفع این اختلاف نظر ، هر دو مجهز به ابزارهایی هستند که به آنها اجازه می دهد از آنچه شناخته شده فراتر رفته و محتوای شناختی جدیدی ایجاد کنند.

اولین اختلاف نظر ساپینس از این باور ناشی می شود که همه چیز به هم متصل است و بنابراین ، ما نمی توانیم چیزی را از یک منشور واحد (همانطور که در جامعه تخصصی امروز القا شده است) بشناسیم ، اما درک مسائل از دیدگاه جامع ضروری است. دومین اختلاف نظر که او درباره آن تفکر انتقادی به کار می برد یکی از جدی ترین مشکلات جامعه امروز است: پسا حقیقت و مسمومیت. ساپینز به این طریق متولد شد تا ابزاری را ارائه دهد که درک افراد را تسهیل کند و آنها را از یک نگاه ساده به موضوع مطالعه خود و به طور کلی جهان دور کند.

بنابراین ما می توانیم درک کنیم که ساپینز از نظریه سیستم و تفکر انتقادی استفاده می کند ، زیرا از اول برای جایگزینی به دومی استفاده می کند. به عبارت دیگر ، ساپینز به دنبال افزایش درک ما از واقعیت بدون پذیرفتن آنچه در زمینه ما ارائه شده است (انگیزه مشابه تفکر انتقادی) است و برای این منظور ، پنج روش را پیشنهاد می کند که به ما امکان می دهد رویکردی نسبت به دانش موضوع مطالعه در رابطه داشته باشیم. به بقیه اشیاء ، متعلق به سیستم شما و سایر سیستم ها (نظریه سیستم ها).

پس از انجام مطالعه ای در مورد تفکر انتقادی ، می توانیم خلاصه کنیم که روش Sapiens از جنبه های زیر به این نوع تفکر (و ظرفیت) متکی است:

  • هر دو از یک انگیزه شروع می کنند: بی اعتمادی به اطلاعات و دانش ، جاه طلبی برای نزدیک شدن به حقیقت / درک.
  • موقعیت آنها در انتهای دیگر دگم ها قرار دارد ، زیرا آنها به دنبال پایان دادن به آنها هستند.
  • هر دو پیشنهاد این را ضروری می دانند که از خود در مورد شخصی که از طریق تجزیه و تحلیل خود می داند س askال کنند.
  • هر دو هدف عملی دارند ، به دنبال حل مشکلات ، تضادها و عملکرد بهتر هستند.

از این ترکیب شباهت ها و تفاوت ها می توان به این نتیجه رسید روش شناسی و تفکر انتقادی ساپینز مکمل یکدیگر هستند، از آنجا که آنها جنبه های شناختی متفاوتی را در بر می گیرند و با نگرانی یکسانی روبرو هستند: به خوبی چیزها را بفهمیم که عاری از تعصبات عمل کنیم.

عمل گرایی

تفکر انتقادی ما را به نوبه خود به عمل گرایی سوق می دهد ، نظریه ای فلسفی که بر اساس آن تنها راه قضاوت در مورد حقیقت یک آموزه اخلاقی ، اجتماعی ، دینی یا علمی ، در نظر گرفتن آثار عملی آن است.

از آنجا که Sapiens به دنبال کمک ، راهنمایی و راهنمایی SME ها و افراد در جهت درک موضوع مورد مطالعه خود است و از آنجا که دغدغه آنها بهبود جامعه با استفاده از روش شناسی آنها است ، ما می توانیم با فلسفه عمل گرایی نزدیکی را مشاهده کنیم.

ساختارگرایی

نظریه و روش مبتنی بر تجزیه و تحلیل حقایق انسانی به عنوان ساختارهای مستعد رسمی شدن.

هنگام بررسی شیء ، ساختارگرایی فرض را بر این می گذارد که از سازمان اولیه حقایق قابل مشاهده در چارچوب وظیفه تحقیق به سمت روشن سازی و توصیف ساختار داخلی شی (سلسله مراتب و ارتباطات بین عناصر هر سطح) پیش برود و سپس ، به سمت ایجاد مدل نظری شی.

Sapiens قیاس هایی را با این روش نشان می دهد به این دلیل که به رابطه بین اجزای سازه برای تعریف آنها توجه زیادی می کند و در این فرایند سعی می کند اجزای قطعات و ساختار را بر اساس طبقه بندی طبقه بندی کند.

موضع ساپین ها در مورد اطمینان آنها از خاستگاه دانش چیست؟

ساختارگرایی

نظریه و روش مبتنی بر تجزیه و تحلیل حقایق انسانی به عنوان ساختارهای مستعد رسمی شدن.

هنگام بررسی شیء ، ساختارگرایی فرض را بر این می گذارد که از سازمان اولیه حقایق قابل مشاهده در چارچوب وظیفه تحقیق به سمت روشن سازی و توصیف ساختار داخلی شی (سلسله مراتب و ارتباطات بین عناصر هر سطح) پیش برود و سپس ، به سمت ایجاد مدل نظری شی.

Sapiens قیاس هایی را با این روش نشان می دهد به این دلیل که به رابطه بین اجزای سازه برای تعریف آنها توجه زیادی می کند و در این فرایند سعی می کند اجزای قطعات و ساختار را بر اساس طبقه بندی طبقه بندی کند.

پساساختارگرایی

پساساختارگرایی جریان فکری فرانسوی است که در نیمه دوم قرن بیستم پدید آمد و عموماً در پست مدرنیسم گنجانده شده است. این می پذیرد که هر چیزی که می توانیم بدانیم از طریق علائم ساخته شده است ، اما اطمینان می دهد که هیچ معنای ذاتی وجود ندارد ، بلکه همه معنا متنی و بینامتنی است.

(از Sapiens): پساساختارگرایی به دنبال نظم بخشیدن به دانش به صورت تکه تکه در مراحل و لایه ها است. Sapiens همچنین به دنبال سفارش مشابهی است. با توجه به روشهای مشخص ، ساختارشکنی که پساساختارگرایی در ابتدا برای متون پیشنهاد می کند ، elBullirestaurante قبلاً آن را به آشپزخانه منتقل کرده است. با Sapiens ایده مشابهی برای روش تحقیق در نظر گرفته شده است. این در مورد تجزیه نه تنها متون ، بلکه مفاهیم است ، اما در نهایت تجزیه و تحلیل آنها به عنوان یک کل است.

تفکر سیستمیک

تفکر سیستمی شیوه ای از تجزیه و تحلیل است که تمام قسمت های مرتبط را که به نوبه خود موقعیتی را تشکیل می دهند تا رسیدن به آگاهی بیشتر از وقایع و علت آن ارزیابی می کند.

از طریق تفکر سیستمی ، همه قسمتهای یک کل مورد مطالعه قرار می گیرد. این یک نوع تفکر است که معمولاً در مطالعات علمی ، مهندسی و مدیریت کسب و کار ، از جمله روشی که به کمک آن می توان یک مشکل یا موقعیت را حل کرد ، استفاده می شود.

نظریه سیستمی که ساپینز بر آن تکیه می کند ، همراه با ساختارگرایی ، دو جریان هستند که در بخش خوبی از محتویات آنها منطبق است. برای س questionالی که به ما مربوط می شود (اطمینان به دانش ساپینز) می توانیم تعریف کنیم که هم ساختارگرایی و هم نظریه سیستم ها معتقدند که دانش در نتیجه ویژگی های هر ساختار یا سیستم تولید می شود.

موضع ساپینز در مورد اطمینان به دانش محتاطانه است ، اما بدون انکار یا نسبی گرایی آن. برای ساپینز ، دانش در هر منطقه (سیستم) متفاوت خواهد بود و به نوبه خود ، زیرا همه چیز به هم متصل شده و تحت تأثیر بقیه قسمتها قرار می گیرد ، دانش هر منطقه بر سایر قسمتهای آن منطقه و همچنین سایر موارد تأثیر می گذارد. دامنه های سیستم مگاسیستم.

عینی گرایی

Sapiens دانش را بر اساس منشور متفاوت ارائه می دهد ، یعنی هر فرد قادر خواهد بود با توجه به زمینه خود توسعه دهد و دانش متفاوتی را در مورد یک چیز شرط بندی کند. این پذیرش وجود دارد که دانش به منشورهای مختلف تقسیم می شود و بنابراین ، ما باید از اتصال اجزا و منشور به آن نزدیک شویم.

به این معنا که ساپینز معتقد است ، اگرچه منشورهای متفاوتی برای درک واقعیت وجود دارد ، اما دانش به حقیقت موضوعی که می داند محدود نمی شود ، اما دقیقاً ارتباط این منشورهای مختلف می تواند به یک حقیقت بزرگتر (هر چند مطلق) نزدیک شود.

کجا در این توجیهات معرفت شناختی Sapiens یافت می شود؟

نظریه و روش مبتنی بر تجزیه و تحلیل حقایق انسانی به عنوان ساختارهای مستعد رسمی شدن.

هنگام بررسی شیء ، ساختارگرایی فرض را بر این می گذارد که از سازمان اولیه حقایق قابل مشاهده در چارچوب وظیفه تحقیق به سمت روشن سازی و توصیف ساختار داخلی شی (سلسله مراتب و ارتباطات بین عناصر هر سطح) پیش برود و سپس ، به سمت ایجاد مدل نظری شی.

Sapiens قیاس هایی را با این روش نشان می دهد به این دلیل که به رابطه بین اجزای سازه برای تعریف آنها توجه زیادی می کند و در این فرایند سعی می کند اجزای قطعات و ساختار را بر اساس طبقه بندی طبقه بندی کند.

این نقشه مفهومی قصد دارد پیامدهای روشهای مختلف طبقه بندی انواع دانش را آشکار کند تا موقعیتهایی را که روش Sapiens بر اساس آنها ساخته شده است ، آشکار سازد.

موضع ساپینز چگونه توجیه می شود؟ دفاع در برابر انتقادات احتمالی معرفت شناسی:

اعتراض انزوا (علیه انسجام)

درک به عنوان منبع دانش از ارتباط دانش و اطلاعات (که ما آن را درست یا قابل اعتماد می دانیم) توجیه منسجم است. این روند بر اساس اعتراض انزوا مورد انتقاد قرار گرفته است و می تواند مورد انتقاد قرار گیرد ، که ما می توانیم آن را به صورت زیر خلاصه کنیم: ارتباط دانش برای تولید دانش دیگر می تواند محتوای زیادی تولید کند که توجیه واقعی ندارد. مثال: اگر معتقدم که خورشید به دور زمین همانطور که چندین قرن پیش تصور می شد می چرخد ​​، و از اینجا من تصویر جهان را از طریق اتصال دانش ایجاد می کنم ، یک داستان شناختی دور از واقعیت می سازم.

برای غلبه بر این ، Sapiens باید بپذیرد و نشان دهد (همانطور که قبلاً نیز انجام داده است) که رشته تحصیلی آن نه علمی است و نه فلسفی ، اگرچه بر این زمینه های دانش متکی است. به همین دلیل ، هدف آن کمک به درک بهتر عمل کردن بدون وارد شدن به بحث های معرفت شناختی در مورد منشا توجیه است. یعنی با پذیرش بیش از بودجه های دقیق (همه چیز به هم متصل است ، دید جامع ، دانش را می توان درک کرد و غیره) انسجام را حفظ می کند که از انتقاد کامل جلوگیری می کند.

نسبی گرایی (علیه زمینه گرایی)

موضع ساپینز از نظر شناختی فروتن تر از نظریه های بزرگ فلسفی است و او راضی است که بپذیرد که زمینه معنای کلمات را حکم می کند (برهانی که به شدت توسط فلسفه حمایت می شود). این زمینه گرایی را می توان "نسبی گرایی" توصیف کرد ، زیرا شاید بتوان با تفسیر نادرست گفت که با اشاره به اینکه گوجه فرنگی برای کشاورز متفاوت از اقتصاددان است ، ما را در وجود گوجه فرنگی تردید می کند.

اما این انتقاد نسبت به Sapiens عدالت ندارد ، که فراتر از این است و دقیقاً از فروتنی خود می داند که دانش وجود دارد ، که اگر ما منشورهای مختلف را در نظر بگیریم ، قابل درک است و همه اینها یک معنی دارد: بهترین عملکرد به لطف درک جامع

بدبینی (علیه عینیت گرایی)

همیشه کسانی از شک و تردید وجود خواهند داشت که ممکن است به ساپینس شک کنند ، زیرا آنها شک دارند که دانش جدیدی از ارتباط ایجاد می شود ، یا در اعتبار روش ها شک دارند. اما این انتقادات نباید زمان ما را مشغول کند زیرا تواضع در مواضع ساپینس که قبلاً نشان دادیم به ما اجازه می دهد که اختلافات با این نوع افراد برنده شود: دانش به عنوان یک ارتباط به طور گسترده پذیرفته شده است ، همچنین قابلیت اطمینان روشها. به فقط باید به انتقاد زیر پاسخ داد: چگونه نشان می دهید که این پنج روش مکمل یکدیگر هستند؟ پاسخ عملگرا آسان است: خودتان را امتحان کنید و از درک آسانی که به لطف روش شناسی بدست آمده لذت ببرید!

سنتز: چرا Sapiens معتبر است؟

Sapiens روشی است که به درک از اتصال دانش کمک می کند. برای انجام این کار ، بر مفروضات معرفتی متفاوتی تکیه می کند که به آن استحکام و انسجام می بخشد. در این ترکیب ما مفروضات اصلی مورد مطالعه (به صورت پررنگ) و همچنین توجیهات معرفتی را ارائه می دهیم که به روش Sapiens انسجام معرفتی می بخشد.

SAPIENS چیست؟
روش كشتي ها
تیم
اصلیت
درک کنید چگونه می توانید آن را درک کنید
هدف آن چه کسی است
سیستم برای درک
اصول
روش
REFERENCIAS
روش لغوی ، معنایی و مفهومی
روش لغوی ، معنایی و مفهومی
روش طبقه بندی
روش طبقه بندی
روش مقایسه ای
روش مقایسه ای
روش سیستمیک
روش سیستمیک
روش تاریخی
روش تاریخی
ارتباطات بین روش ها
روش كشتي ها
SAPIENS چیست؟
تیم
اصلیت
درک کنید چگونه می توانید آن را درک کنید
هدف آن چه کسی است
سیستم برای درک
اصول
مواد و روش ها
روش لغوی ، معنایی و مفهومی
روش لغوی ، معنایی و مفهومی
روش طبقه بندی
روش طبقه بندی
روش مقایسه ای
روش مقایسه ای
روش سیستمیک
روش سیستمیک
روش تاریخی
روش تاریخی
ارتباطات بین روش ها
REFERENCIAS